شل سیلوراستاین؛ نویسنده ای که قصد نداشت برای بچه ها بنویسد

به گزارش وبلاگ ایرانزمین، حقیقت این است که شل سیلوراستاین هیچ گاه قصد نداشت نویسنده بچه ها بشود، اما بیشتر او را به خاطر شعرها و آثارش برای بچه ها می شناسند. درخت بخشنده، جایی که پیاده رو به انتها می رسد و نوری در اتاق زیر شیروانی از برجسته ترین آثار وی محسوب می شوند.

شل سیلوراستاین؛ نویسنده ای که قصد نداشت برای بچه ها بنویسد

شل سیلوراستاین نویسنده ای بی نظیر و دارای استعدادهای هنری فراوان بود. او علاوه بر نویسندگی و سرایش شعر، یک نمایشنامه نویس، فیلم نامه نویس، کاریکاتوریست، آهنگساز، ترانه سرا و خواننده هم بود که دارای حق تألیف بیش از 800 آهنگ، 15 آلبوم موسیقایی به همراه موسیقی متن چندین فیلم بود.

کتاب های بچه ها وی، به سی زبان مختلف ترجمه شده و در سراسر جهان بیش از 20 میلیون نسخه فروش داشته است که همچنان هم در فهرست کتاب های پرفروش حوزه بچه ها قرار گرفته است.

او به خاطر قلب لطیف، شوخ طبعی جسورانه، تخیل بی نظیر و جهان بینی هنجار شکنانه اش معروفیت داشت.

در ادامه این مقاله از وبلاگ ایرانزمین مگ، ضمن مرور سرگذشت و شاخصه های ادبی آثار شل سیلوراستاین، کتاب های او هم نقد و آنالیز شده اند، با ما همراه باشید.

بیوگرافی شل سیلوراستاین

شِلدون آلن سیلوراستاین که او را با نام شل سیلوراستاین یا عمو شلبی می شناسند در سال 1930 و در دوران رکود مالی آمریکا در خانواده ای یهودی و مهاجر در شهر شیکاگو در استان ایلینوی به دنیا آمد.

او در چند سال اول زندگی در شرایط سخت و سختی عظیم شد و برای اینکه فکر خود را از این مسائل و سختی ها دور نگه دارد، از همان دوران کودکی شروع به نقاشی کشیدن کرد. اما نقاشی و نوشتن را به صورت جدی تر از اوایل نوجوانی شروع کرد زیرا به گفته خودش نه در درس های مدرسه شاگرد برجسته و با استعدادی بود، نه محبوب دختران هم سن و سالش بود و نه در ورزش مهارتی داشت، به همین دلیل به هنر روی آورد.

او وقتی شروع به نوشتن و نقاشی کرد، استاد شناخته شده یا الگویی برای الهام دریافت از او نداشت و بعدها طی مصاحبه ای با ژان اف مرسیه از هفته نامه ناشران گفت: من خیلی خوش شانس بودم که کسی را برای تقلید یا الهام دریافت از او نداشتم، کسی که تحت تأثیر او قرار بگیرم. این شد که من سبک شخصی خودم را شکل دادم. در واقع، این سبک همان چیزی است که شل را به یک شخصیت ادبی بی همتا و صاحب سبک تبدیل نموده است.

پس از پایان دبیرستان شل سیلوراستاین وارد انستیتو هنری شیکاگو شد که در آن موقع دانشگاهی شناخته و مطرح در زمینه رشته های هنری بود، اما پس از یک سال آنجا را نیمه کاره ترک کرد. حقیقت این است که او واقعا هیچ گاه در تحصیلاتش فرد پیروزی نبود و هیچ هدف مشخصی را هم در زندگی خود دنبال نمی کرد تا زمانی که وارد دانشگاه روزولت شد، جایی که استعداد وی به وسیله استاد ادبیات انگلیسی اش شناخته شد و پرورش یافت.

این بار هم قبل از فارغ التحصیلی، برای خدمت در جنگ کره به سربازی اعزام شد. او هنگام کار در روزنامه نظامی (Pacific Stars and Stripes) در هنگام خدمت سربازی اش بود که برای اولین بار شروع به کشیدن کاریکاتور کرد.

سیلوراستاین پس از خدمت سربازی و در هنگام بازگشت به خانه، بعضی از کاریکاتورهای نظامی خود را در قالب یک کتاب منتشر کرد و شروع به ارسال کاریکاتورهایش برای نشریات و مجلات مختلف کرد که در نهایت این اقدام او منجر به همکاری اش با چندین مجله صاحب نام آن دوران شد و به نام کاریکاتوریست برایش نام و رسمی به همراه آورد.

شل سیلوراستاین دو مرتبه ازدواج کرد، همسر اول او سوزان تیلور هاستینگز بود که از او صاحب دختری به نام شوشانا جردن هاستینگز (متولد 30 ژوئن 1970) شد. همسرش سوزان در 29 ژوئن 1975، یک روز قبل از پنجمین سالگرد تولد شوشانا درگذشت و شوشنا برای ادامه زندگی نزد دایی و خاله اش در بالتیمور، مریلند رفت. شش سال بعد از این ماجرا هم شوشانا در 24 آوریل 1982 در سن 11 سالگی بر اثر آنوریسم مغزی درگذشت. شل کتاب نوری در اتاق زیر شیروانی را به دخترش شوشانا تقدیم نموده است.

سیلوراستاین بعد از این ماجرا با سارا اسپنسر، از اهالی کی وست دیدار کرد. سارا در یک قطار توریستی کار می کرد و آشنایی اش با سیلوراستاین در همین قطار صورت گرفت. این دو با هم ازدواج کردند و پس از مدتی صاحب پسری به نام متیو دی ور (متولد 10 نوامبر 1984) شدند که بعدها ترانه سرا و تهیه نماینده موسیقی شد و هم اکنون در شهر نیویورک ساکن است.

از حدود سال 1967 تا 1975، سیلوراستاین در خانه قایقی اش در ساوسالیتو، کالیفرنیا زندگی می کرد. او بعلاوه خانه هایی در مارتا وین یاردِ ماساچوست، دهکده گرینویچِ نیویورک و کِی وِست وستِ فلوریدا داشت. شل سیلوراستاین دوست داشت وقت خود را در این خانه ها بگذارند و تا قبل مرگش در آن ها به خلق نمایشنامه، ترانه، شعر، داستان و نقاشی ادامه داد و به قول خودش از همه این ها مهم تر در این خانه ها خوش گذراند.

در نهایت سیلوراستاین در تاریخ 10 مه 1999 در خانه اش در کی وست، فلوریدا بر اثر حمله قلبی درگذشت و پیکر او در قبرستان وست لاون در شهر نوریجِ استان ایلینوی به خاک سپرده شد. آثار وی همچنان باعث خرسندی خوانندگان کوچک و عظیم در سراسر جهان می گردد.

شل سیلوراستاین و نویسندگی

سیلوراستاین با نویسندگان و شعرای عظیم زمان خود آشنایی چندانی نداشت و تقریبا آثار هیچ یک از آن ها را مطالعه ننموده بود اما از اوایل جوانی همواره میل به سرودن شعر و نوشتن داشت. در واقع شل در دوره نوجوانی بدون تأثیر پذیرفتن از دیگر نویسندگان سبک نگارش و مهارت های ادبی مختص به خودش را شکل داد که تا آخر عمرش هیچ گاه از او جدا نشدند.

سیلوراستاین کار خود را به نام نویسنده کودک در سال 1963 با انتشار اولین کتاب خود با نام لافکادیو، شیری که جواب گلوله را با گلوله داد شروع کرد.

سیلوراستاین در مصاحبه هایش گفته که هرگز قصد نداشته نویسنده بچه ها گردد یا نقاشی های بچه هاه بکشد و دوست او، تومی اونگرر بوده که اصرار داشته شل این راستا حرفه ای را در پیش بگیرد. تومی او را به تماشا ناشر و ویراستار افسانه ای آن دوران، اورسولا نوردستروم برد و نوردستروم در نهایت و پس از بحث های طولانی شل را متقاعد کرد که بهتر است رو کتاب های بچه ها کار کند.

گزیده ای از کتاب سرگذشت لافکادیو:

کتاب فوق العاده پیروز او، درخت بخشنده (1963)، با پنج و نیم میلیون جلد فروش در چاپ اول خود بچه ها و عظیم سالان را در سرتاسر جهان تحت تأثیر خود قرار داد و معروفیتی جهانی برای سیلوراستاین به ارمغان آورد. او می خواست که به وسیله نوشته هایش با همه انسان ها ارتباط برقرار کند و امیدوار بود که افراد در هر سنی بتوانند با کتاب های او همذات پنداری نمایند.

وی به همراه انتشار کتاب داستان های بچه هاه بسیار محبوب و پیروز خود که تصویرسازی بسیاری از آن ها را هم خودش انجام می داد، انتشار مجموعه اشعار بچه هاه اش را هم شروع کرد. اولین مجموعه شعر وی آنجا که پیاده رو سرانجام می یابد در سال 1974 منتشر شد. مجموعه شعر دیگر شل هم نوری در اتاق زیر شیروانی نام داشت.

هر دو کتاب برای مدت زمان طولانی (182 هفته) در فهرست پرفروش ترین کتاب های نیویورک تایمز قرار داشتند و حتی امروز هم همچنان در بین بچه ها و عظیم سالان محبوب هستند. پس از این دو کتاب، سومین مجموعه شعر شل با نام سقوط به بالا در سال 1996 منتشر کرد.

دو کتاب مشهور دیگر وی عبارت اند از قطعه گمشده (1976) و قطعه گمشده با دایره عظیم آشنا می گردد (1981). اینکه بگوییم تنها یک تفسیر برای آثار سیلوراستاین وجود دارد، کم لطفی است. بعضی معتقدند که آثار او بسیار سرگرم نماینده است. دیگران معتقدند که روی ساخت طنز این آثار، نمادگرایی عمیق و در لفافه آن ها را پنهان می نماید. این نمادگرایی به وسیله بعضی به نام محتوای آموزشی تفسیر می گردد. بعضی دیگر هم مفاهیم و معانی موجود در آثار سیلوراستاین را برای بچه ها مضر و غیر اخلاقی می دانند. صرف نظر از واکنش های انتقادی متفاوت، به نظر می رسد کتاب های سیلوراستاین در همه جا وجود دارد: کتابخانه ها، کلاس های درس، در اتاق بچه ها و بعلاوه استفاده گسترده آن ها در مدارس ابتدایی برای آموزش شعر.

جوایز

شل سیلوراستاین دو دو جایزه گِرَمی به خاطر ترانه سرایی هایش دریافت کرد و بعلاوه نامزد دریافت جوایز گلدن گلوب و اسکار شد.

در واقع متن ترانه آهنگ پسری به نام سو از سیلوراستاین در سال 1970 برنده جایزه گَرَمی شد. او بعلاوه برای ترانه سرایی آهنگ اتاقم رو تخلیه می کنم برای فیلم (Postcards from the Edge) نامزد جایزه اسکار و جایزه گلدن گلوب شد.

سیلوراستاین به همراه دوست و تهیه نماینده دیرینه اش ران هافکین در سال 1983 داستان آنجا که پیاده رو به اتمام می رسد را بر روی کاست منتشر کرد که همین اثر در سال 1984 برنده جایزه گرمی به نام برترین اثر صوتی سال برای بچه ها شد.

سیلوراستاین در سال 2002 و سه سال پس از مرگش به تالار مشاهیر ترانه سرایان نشویل راه یافت. سیلوراستاین بعلاوه در سال 2014 به تالار مشاهیر ادبی شیکاگو هم راه یافت.

سبکی منحصر به فرد

اشعار سیلوراستاین برای بچه ها اغلب ساختارشکنانه، شوخ طبعانه و کمی عجیب و غریب است. تصویرسازی های سرگرم نماینده و سیاه و سفید بر مبنای محتوای آثار که به نظر بعضی گاهی اوقات هنجارشکنانه و نسبتا بیمارگونه اند، بخشی جدایی ناپذیر از اشعار سیلوراستاین است که اغلب اوقات برای تفسیر درست اشعار به آن ها نیاز است. سیلوراستاین را با شاعرانی چون ادوارد لیر، اِی میلن و دکتر زئوس مقایسه نموده اند.

بسیاری از شعرهای او از متن ترانه هایش اقتباس شده است و تأثیر تجارب گذشته او در ترانه سرایی، در وزن و قافیه اشعارش کاملا مشهود است. اریک کیمل، در کتاب خود تحت نام نویسندگان کودک در قرن بیستم، سیلوراستاین را این گونه توصیف می نماید: شعرهای او مانند شعرهایی است که یک دانش آموز کلاس چهارم وقتی چشم معلم را دور می بیند، در پایانی دفترش یادداشت می نماید و در زنگ سرگرمی برای بچه های تنبل کلاس می خواندشان و همگی باهم می خندند. کیمل ادامه می دهد: این نکته راز مجذوب کنندهیت آثار اوست.

نظر سیلوراستاین درباره نوشته های خودش

اورسولا نوردستروم، ویراستار سیلوراستاین در انتشارات Harper & Row، شل را به نوشتن شعر کودک تشویق کرد. سیلوراستاین هم که پیش از آن هرگز اشعار و آثار دیگران را مطالعه ننموده بود، سبک دم دستی و محاوره ای خود را شکل داد که گاهی اوقات از الفاظ عامیانه و هنجارشکنانه هم در آن استفاده می کرد. شل در مصاحبه ای با هفته نامه ناشران در سال 1975، که از او پرسیده شده بود چه اتفاقی افتاد که به سراغ آثار بچه ها رفت، پاسخ داد:

رابطه بین اورسولا نوردستروم و شل سیلوراستاین برای هر دو طرف سودمند به نظر می رسید. شل او را یک ویراستار عالی می دانست که می داند چه موقع نویسنده را به حال خودش تنها بگذارد.

وی در پاسخ به این سؤال که آیا توصیه های ویراستار را درباره تغییرات محتوایی می پذیرد یا نه؟ با قاطعیت پاسخ داد نه!. سپس افزود که من پیشنهاداتی که مبنی بر تجتماشاظر درباره بعضی از قسمت های کتاب هستند را از سوی ویراستار می پذیرم. در زمان بازخوانی آثارم برای بچه ها در مرحله ویراستاری اگر احساس کنم قسمتی از محتوای کتاب فقط برای عظیم سالان قابل درک است، آن قسمت ها را یا حذف می کنم یا به گونه ای تغییر می دهم که برای بچه ها هم قابل درک گردد. اما دست کاری محتوا به وسیله ویراستار؟ هرگز!.

در ادامه این مصاحبه از شل پرسیده شد که آیا او از فروش نجومی و غیرمنتظره کتاب درخت بخشنده که یکی از پیروز ترین کتاب های بچه ها در تاریخ محسوب می گردد شگفت زده شده یا نه؟ و او با تاکید پاسخ داد که نه. او افزود: من کارم خوب است و اگر فکر نمی کردم که این کتاب هم از کیفیت لازم برخوردار است اجازه چاپش را نمی دادم. اما درخت بخشنده با این همه پیروزیتش در سطح جهانی کتاب محبوب شل در میان آثارش نیست. کتاب های عمو شلبی، یک زرافه و نیم و لافکادیو آثار محبوب شل سیلوراستاین هستند.

سیلوراستاین در سرودن شعر، داستان کوتاه، نمایشنامه و داستان های بچه ها نویسنده ای پیروز محسوب می گردد. علاوه بر این، جهانی خارق العاده و فضای داستانی عجیب و نامتعارف او، برای خوانندگان تمام سنین مجذوب کننده و دل نشین بوده و او را به یکی از ستارگان دائمی فهرست پرفروش ترین کتاب های تاریخ تبدیل نموده است، به طوری که بیشتر نویسنده های عظیم هم عصرش مانند جان گریشام، استیون کینگ و مایکل کریچتون هرگز قادر به رقابت یا برابری با او در این زمینه نبوده اند.

سبک بیان بصری و توصیفی او یکی دیگر از عناصر مهم مجذوب کنندهیتش محسوب می گردد. شاید بتوان گفت که آثار ادبی هیچ نویسنده دیگری همچون شل به نظر نمی رسد؛ جهانیی دل نشین، پیچیده و در عین حال دل فریب.

درخت بخشنده

یکی از پیروز ترین کتاب های شل سیلوراستاین کتاب درخت بخشنده (1964) بود. نکته جالب درباره این کتاب این است که در ابتدا برای چندین سال، ناشران این کتاب شل را رد می کردند و حاضر به چاپ آن نمی شدند. آن ها چنین فکر می کردند که این اثر جایی در بین ادبیات کودک و عظیم سال قرار گرفته است و از این جهت فروشی نخواهد داشت.

این داستان با سادگی هر چه تمام شروع می گردد: روزی روزگاری درختی بود که… و سپس داستان درختی روایت می گردد که همه چیزش را به پسری که دوست دارد می دهد (درخت در این داستان هویتی ماده و مادرانه دارد).

در دوران کودکی پسر با درخت بازی می نماید، برگ های آن را جمع می نماید، روی شاخه هایش تاب بازی می نماید و سیب هایش را می خورد. بعدها که پسربچه عظیم تر می گردد حروف اول نام خود و یک دختر را روی تنه آن درخت حک می نماید و بعد وقتی که به سن جوانی می رسد شاخه های درخت را از او می گیرد تا با آن ها خانه ای برای خودش بسازد. جوان که اکنون زندگی خود را پشت سر گذاشته و به یک پیرمرد تبدیل شده، به یک قایق نیاز دارد تا او را از همه چیز دور کند، وقتی که خواسته خود را با درخت بخشنده در میان می گذارد، درخت به او می گوید که تنه ام را قطع کن و با آن برای خودت یک قایق بساز، پیرمرد هم همین کار را انجام می دهد. درخت که اکنون از او فقط یک کُنده کوچک بر روی زمین به جای مانده است، هنگام بازگشت پیرمرد که اکنون بسیار پیرتر به نظر می رسد به او می گوید: رویَم بنشین و استراحت کن و درخت خشنود می گردد.

همان طور که در بیشتر آثار سیلوراستاین معمول است، سرانجام این داستان هم سرانجام خوشی نیست. درخت همه وجودش را به پسری که اکنون پیرمرد تلخی شده است داده است.

این داستان از نقطه نظرهای پرشمار و متفاوتی تفسیر شده است. سیلوراستاین در مصاحبه هایش بیان داشته است که این کتاب به سادگی رابطه بین دو نفر را نشان می دهد؛ یکی که فقط می دهد و دیگری که فقط می گیرد. باربارا آ. شرام منتقد سرشناس به علت جنسیت گرایی موجود در این اثر آن را به نام اثری خطرناک طبقه بندی کرد و افزود که در این اثر ازخودگذشتگی محض زنان تجلیل شده و با خودخواهی مردانه هم به گونه ای عادی و خنثی برخورد شده است. در حالی که ویلیام کول پیغام این اثر را تصویرنمایی وجودی می داند که بیشتر از آنکه دریافت کند می بخشد، یعنی نمادی از برکت و بخشندگی. بعضی از مقامات مذهبی مسیحیت هم آن را تجلی مفهوم ایثار مسیحیت خواندند. آلیس دیجیلیو، که از منتقدان ادبی برجسته حوزه کوکان است بر این باور است که این درخت نشان دهنده عشق ایثارگرانه والدین است و پسر نماد ناسپاسی بچه ها است.

آنجا که پیاده رو به سرانجام می رسد

سیلوراستاین علاوه بر کتاب درخت بخشنده سه کتاب کودک دیگر هم در سال 1964 منتشر کرد. این کتاب ها شامل یک زرافه و نیم، باغ وحش عمو شلبی: دست انداز را به هم نزنید و چه کسی می خواهد یک کرگدن مقرون به صرفه بخرد؟ بود و تا 10 سال بعد از انتشار این کتاب ها شل کتاب جدیدی منتشر نکرد. اما در سال 1974 او کتاب بعدی خود را برای بچه ها منتشر کرد، کتابی که به یک پیروزیت فوری برای او تبدیل شد. نام این کتاب جایی که پیاده رو به سرانجام می رسد: شامل شعرها و نقاشی های شل سیلوراستاین بود که از نظر بسیاری از منتقدین ادبی یک اثر کلاسیک است.

به نام مثال کیمل در همایش نویسندگان کودک قرن بیستم اذعان داشت که هیچ محفل و مبحث جدی درباره شعر بچه ها نمی تواند آثاری مثل (آنجا که پیاده رو به سرانجام می رسد) و (چراغی در اتاق زیر شیروانی) را نادیده بگیرد. خوب یا بد، باید بدانید که پیروزیت چشمگیر این دو کتاب باعث تغییر شکل فرایند آموزش شعر در مدارس آمریکا شده است.

مایرا کوهن لیوینگستون، منتقد ادبی بخش مرور کتاب مجله نیویورک تایمز یکی از اشعار سیلوراستاین را از کتاب آنجا که پیاده رو به سرانجام می رسد را که بخشی از آن چنین است اما طعم یک انگشت شست / آیا شیرین ترین طعم و مزه نیست؟ را با قطعه شعری از هاینریش هافمن که در سال 1846 سروده شده مقایسه نموده، هافمن در شعرش به بچه های که انگشت شستشان را می خورند هشدار می دهد که مرد قیچی به دست شب ها به سراغ این بچه ها می آید و انگشت شست آن ها را به شکل وحشتناکی قطع می نماید. برخلاف هافمن، سیلوراستاین بیشتر اوقات خود را در جای کودک قرار می داد و به گفته بعضی، شعر او باعث می گردد بچه ها احساس نمایند عظیم تری پیدا نموده اند که آن ها را درک می نماید.

کتاب جایی که پیاده رو به سرانجام می رسد جایزه خوانندگان جوان میشیگان را در سال 1981 به دست آورد. این کتاب علی رغم بعضی مطالبش که تا حدودی نامربوط تلقی می شدند، بسیار محبوب بود. به نام مثال، این مجموعه شامل شعرهایی درباره آروغ زدن، فرو کردن انگشت در بینی و زباله های بدبو و مشمئزنماینده است.

بعضی از منتقدان بعلاوه به این نکته اشاره کردند که سیلوراستاین از هیچ منظری، یک شاعر عظیم محسوب نمی شد. اما هنوز هم، برنیس ای. کولینان منتقد ادبی مشهور بر این باور است که کتاب جایی که پیاده رو به سرانجام می رسد، بیش از هر کتاب دیگری بچه ها را به شعر و شعرخوانی علاقه مند کرد. کیمل بعلاوه بر این باور است که عظیم ترین سهم سیلوراستاین در ادبیات بچه ها قانع کردن میلیون ها کودک درباره این مسأله است که شعر می تواند برای آن ها نه سخت باشد و نه کسل نماینده.

داستان های قطعه گمشده

سیلوراستاین هنگام انتشار دو کتاب قطعه گمشده (1976) و دیدار قطعه گمشده با دایره عظیم (1981) چاپ جدیدی را برای خوانندگان آثارش عنوان کرد. در کتاب اول، شخصیت اصلی کتاب دایره ای است که قطعه ای مثلثی شکل از وجودش گم شده است و در جستجوی پیدا کردن این قطعه همه جا را به دور می چرخد. با این وجود، وقتی با قطعه گمشده روبه رو می گردد، خیلی سریع می غلتد و درست در کنار آن قطعه قرار می گیرد. سیلوراستاین به جای سرانجام دادن به کتاب در آنجا، به خواننده می گوید که دایره همچنان به جستجوی خود ادامه می دهد، آواز می خواند و به دور خود می چرخد.

منتقدان از جهات مختلف این داستان را نقد و آنالیز نموده اند، بعضی بر این باورند که از منظر شل زندگی به مثابه یک سفر بی پایان است، بعضی دیگر این کتاب را محکوم می نمایند و معتقدند که شل در این اثر بر این باور است که تنها بودن بهتر از داشتن تعهد نسبت به دیگری است.

در کتاب دیدار قطعه گمشده با عظیم دایره عظیم، شخصیت اصلی داستان قطعه مثلثی شکل کتاب قبلی در جستجوی جسمی است که بتواند خودش را درون آن جای دهد و بتواند به دور خودش بچرخد و دیگر برای جابه جایی نیاز به کسی نداشته باشد. زمانی که قطعه مثلی شکل دایره عظیم را دیدار می نماید، دایره به او می گوید که او هم می تواند به دور خودش بچرخد و برای جابه جایی نیازی به شخص دیگری ندارد.

یکی دیگر از آثار پرفروش شل سیلوراستاین

در سال 1981، سیلوراستاین مجموعه دیگری از اشعار و نقاشی های خود را با نام نوری در اتاق زیر شیروانی منتشر کرد. این کتاب به وسیله ژورنال کتابخانه های آموزشی ایالات متحده به نام یکی از برترین کتاب های سال 1981 انتخاب شده است.

لی دین که در نشریه نقد و آنالیز ادبیات بچه ها و نوجوانان فعال است سیلوراستاین را به نام مربی واحد شعر معلمان مدارس ابتدایی ایالات متحده پیشنهاد داد و وزارت آموزش و پرورش هم این پیشنهاد را پذیرفت. این کتاب بعلاوه بیش از سه سال در فهرست پرفروش ترین کتاب های نیویورک تایمز باقی ماند. کتاب نوری در اتاق زیر شیروانی که شامل 136 شعر و 175 صفحه است، همچون دیگر کتاب های سیلوراستاین بعضی اوقات با نقاشی های عجیب و غریب و کاریکاتورهای طنز درباره ترس ها و خیالات بچه ها همراه است.

آثار

بعضی از دیگر آثار شل سیلوراستاین که به فارسی ترجمه شده است در ادامه آورده شده اند؛

  • راهنمای پیش آهنگی عمو شلبی
  • پاهای کثیف
  • هملت
  • قهرمان
  • عاشقانه ها
  • کمی نوازشم کن
  • من و دوست غولم
  • آقای با کلاه، آقای بی کلاه
  • یک زرافه و نصفی
  • درخت بخشنده
  • کسی یک کرگدن مقرون به صرفه نمی خواهد؟
  • با همه مخلفات
  • ترانه ها
  • کافه خوش خوراک رزالی
  • بابانوئل نو
منبع: دیجیکالا مگ

به "شل سیلوراستاین؛ نویسنده ای که قصد نداشت برای بچه ها بنویسد" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "شل سیلوراستاین؛ نویسنده ای که قصد نداشت برای بچه ها بنویسد"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید